جمهوری اسلامی غالب و جمهوری اسلامی مغلوب دو روی یک سکه‌اند

جمهوری اسلامی غالب و جمهوری اسلامی مغلوب دو روی یک سکه‌اند؛ هر دو در محتوا و هدف یکی و جدال‌شان بر سر جمهوری اسلامی اصیل و واقعی برای دست گرفتن قدرت است.
جمهوری اسلامی مغلوب، همان جمهوری اسلامی مستقر در بلاد کفرست که، در ویترین دمکراسی، با قدم و قلم خاکریز دفاعی جمهوری اسلامی غالب یا حاکم در داخل می‌باشد.
آنچه امروز عملا شاهد آن هستیم، صدای غالب جمهوری اسلامی مغلوب مستقر در خارج، با اتکاء به رسانه‌های مشخص جریان‌سازست. تفکر اشتراکی این دو جریان، انحراف افکار عمومی از مبارزه برای سرنگونی با نشانه رفتن حاکمیت پهلوی قبل از پنجاه و هفت است.
این دو جریان ضدمیهنی منحط با وجود اینکه، خود را در ستیز با غرب معرفی می‌کنند که اتفاقا، هر دو از بدو تاسیس تاکنون سر در آخور غرب نیز دارند!
نکته‌ی قابل تامل که کد رمز پیروزی ملت ایران است، در باور اهریمن -غالب و مغلوب- شاهنشاهی پهلوی هنوز سقوط نکرده و کماکان عزم‌شان در راستای ساقط کردن آن است.
امروز و بعداز چهل و چهار دوزخ‌سال، نام «پهلوی» بر تارک تفکر قاطبه‌ی ملت قرار گرفته و یگانه امید مبارزه‌ی نسل امروز برای پایین‌کشیدن دیو بدسیرت اجنبی، همین مهم است. تمام ترس و لرز نحله‌ی بی‌اعتبار و تحمیلی، باور نسل آگاه و پرسش‌گر به نام پهلوی‌ست که، البته محل عصبانیت آنهاست.
پوچ بودن اهریمن مغلوب با مصادره‌ی انقلاب ملی ملت به اوج خود رسید در حالی‌که، حتی یک تن علاوه براینکه نام آنان را بر زبان جاری نکرده، تمام قربانیان علیه هرزاندیشه‌ی هم‌ذات‌پندار با جمهوری اسلامی غالب بوده‌اند!
این مهم ثابت شده، تمام کسانی که خیابان را با شعارهای میهنی مشخص، به تسخیر درمی‌آورند و جان فدا می‌کنند؛ هیچ تعلقی به جریان مغلوب نداشته بلکه، آن‌ را هم جمهوری اسلامی می‌دانند. جریان مغلوب که به مصادره‌ی یک انقلاب ملی-میهنی پرداخت، حال پاسخ دهد؛ چه کسانی کلید تسخیر و جرقه‌ی آغاز و مبارزات روزانه‌ی کف خیابان را زد؟
طبعا پاسخی نمی‌آید اما، شعله‌ور شدن دوباره‌ی انقلاب ملی جز با خواست و اراده‌ی جوانان میهن‌پرست میسر نبوده و نیست و باید منتظر اقدام و خیز دگربار آنان برای پس گرفتن ایران، به زودی بود.